ارميناارمينا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 23 روز سن داره

دخترم قند عسل مامان وبابا

تولد نه ماهگي

سلام دختر گلم تولد نه ماهگيت مبارك ماماني ديگه رفته سر كار و بايد دختر و پسر گلم صبح زود بيدار بشن و برن خونه باباجون تا ظهر كه مامان از سر كار بياد خونه دخمل نازم كم كم داره ياد ميگيره كه بدون دست گرفتن از چيزي روي پاهاش وايسه و دست بزنه. دختركم خيلي به ماماني وابسته شده چند شب پيش كه رفته بوديم پيش عمش احساس غريبي ميكرد همش به من چسبيده بود كار وبارش شده بود             ...
18 مرداد 1392

آموزش شعر در خانه

یه توپ دارم قلقلیه سرخ و سفید و آبیه میزنم زمین هوا میره نمی دونی تا کجا میره من این توپ رو نداشتم مشق هام رو خوب نوشتم بابام بهم عیدی داد یه توپ قلقلی داد   آهویی دارم خوشگله..... فرار کرده ز دستم دوریش برام مشکله ...... کاشکی اونو می بستم ای خدا چی کار کنم ، آهو مو پیدا کنم  آی چه کنم وای چه کنم  ،  کجا اونو پیدا کنم کاشکی اونو می بستم کاشکی اونو می بستم     آدامس آدامس آدامسی ، تو مبصر کلاسی نمره چند میخواستی ؟ نمره بیست میخواستی حالا که شدی رفوزه دلم برات میسوزه !! سرت بره تو کوزه ، کوزه که درنداره ! بابات خب...
16 مرداد 1392
1